در حال بارگذاری

جستجو

درباره ما تشکیلات دموکراتیک زنان ایران

تشکیلات دموکراتیک زنان ایران و تاثیر آن برمبارزات زنان

تشکیلات دموکراتیک زنان ایران بزرگترین سازمان صنفی سیاسی زنان، در ۱۸ بهمن ماه ۱۳۲۱ با نام «تشکیلات زنان ایران» توسط عده ای از زنان مبارز که اغلب در حزب توده ایران فعالیت داشتند تحت مسئولیت مریم فیروز و با تلاش زنان فعالی مثل بدری علوی، نجمی علوی، زهرا اسکندری، مهرانگیز اسکندری، جمیله صدیقی، خدیجه کشاورز، اختر کامبخش، ایران اِرانی، فروهید کباری، عالیه شرمینی، هما هوشمند راد و… تاسیس و به فعالیت در میان زنان پرداخت.نیاز به تاسیس سازمانی پیشرو برای زنان در شرایطی در کشور ما شکل گرفت که اکثر نشریات و انجمن های مترقی زنان که پس از انقلاب مشروطیت بوجود آمده بودند و مورد خشم و تکفیر ارتجاع به ویژه روحانیون تاریک اندیش قرار داشتند، توسط رژیم رضاخان تعطیل و سرکوب شدند. تا جائی که در دیکتاتوری رژیم رضا خان، تنها «کانون بانوان» به عنوان سازمان خیریه اجازه فعالیت داشت تا در چارچوب سیاستهای دربار، زنان را به کارهای خیریه و اموری از قبیل خانه داری، بچه داری و آشپزی تشویق و از شرکت در زندگی سیاسی برحذر دارد. کشف حجاب اجباری از اقدامات خشونت آمیز رضا خان علیه زنان که از آن به عنوان «آزادی زن» در دوران رژیم پهلوی تبلیغ می شد، در جامعه پدرسالاری که بی سوادی و بی حقوقی زنان بیداد می کرد، نه در جهت تشویق حضور سیاسی و اجتماعی زنان، بلکه اهداف دیگری را تعقیب می کرد.

واقعیت این است که جامعه ایران در سیر تکامل تاریخی خود، به مرحله ای از رشد رسیده بود که سرمایه داری نوپا و وابسته ایران به کار ارزان زنان نیاز مبرم پیدا کند. رضا خان هیچ اعتقادی به آزادی زنان نداشت (خود او هم زمان چند زن عقدی داشت) و به دستور او بود که سازمان های مترقی زنان منحل و فعالان آن سر از زندان ها درآوردند، بنابراین دستور خشن کشف حجاب اجباری او را بایستی در این راستا جستجو کرد.
به قول زنده یاد احسان طبری، اندیشمند بزرگ، در کتاب «جامعه ایران در دوران رضا شاه»، «وادارکردن دهقان ایرانی که حتما کلاه نمدی خود را به کلاه کِپی بی قواره تبدیل کند و یا کشیدن چادرنماز از سر پیرزنان در میدان های عمومی و دهها اقدام خشن از این نوع، در دوران رضاشاه، درحالی که یک مبارزه جدی با بیسوادی، تریاک، امراض عمومی به عمل نمی آمد» این اقدام خشن رضا شاه علیه زنان را نمی توان در جهت آزادی زنان دانست، بلکه اقدامی نمایشی بود برای کتمان واقعیت های تلخ جامعه ایران، که در راس آن بیسوادی بسیار بالای زنان و بی حقوقی آنان در عرصه های سیاسی، اجتماعی و مدنی قرار داشت که درعین حال هیچ کاری جدی علیه آن صورت نمی گرفت و زنان پیشرویی را هم که در این رابطه مبارزه می کردند، به زندان می افکند.
در آن سال ها با گسترش سرمایه داری نوپا و وابسته ایران، استفاده از نیروی کار زنان به غیر از کشاورزی، قالیبافی و صنایع دستی، در صنایع نوپا، کارخانه ها و کارگاهها نیز رواج می یافت و به تدریج زنان از سهم بیشتری در خدمات اداری، بهداشتی و آموزشی بهره می گرفتند. اما این مهم بدون ارائه امکانات رفاهی و حمایت های قانونی چه در عرصه کار و چه در عرصه سیاسی و مدنی، که تا آن زمان زنان بسیاری از کشورهای جهان به مدد مبارزات خود به آن دست یافته بودند (مانند دستیابی به حق رای و برابری دستمزد) صورت می گرفت. در شرایطی که جهان درگیر جنگ جهانی دوم بود، فاشیسم نیز تهدیدی جدی برای جهانیان به حساب می آمد و صلح طلبان جهان مبارزه گسترده ای راعلیه جنگ آغاز کرده بودند، بنیان گذاری تشکیلات زنان ایران پاسخی بود به این نیاز عینی جامعه برای پیگیری هدف های پیش گفته شده که زنان آگاه و مبارز ایران آن را به درستی دریافته بودند.
به این ترتیب درحالی که جامعه ایران پس از فرار مفتضحانه رضاخان به دستور انگلستان و جایگزینی فرزندش، نفسی تازه می کرد و انجمن های مترقی، اتحادیه های کارگری، دهقانی و صنفی با استفاده از فضای مناسب موجود، یکی پس از دیگری شکل می گرفتند، تشکیلات زنان (با مسئولیت مریم فیروز) آغاز به کار کرد و توانست با کار پیگیرانه و شبانه روزی اعضاء و کادرهای خود، زنان را حول خواسته های برابرحقوقی مثل داشتن حق رای، لغو قوانین ارتجاعی، مبارزه برای صلح، مبارزه برای دستمزد برابر در مقابل کار برابر و تلاش برای سوادآموزی زنان و ارتقای سطح آگاهی جنسیتی در جامعه، متشکل کند.
کاروسیع توده ای در بین زنان، برگزاری متینگ های محلی (در جریان تجدید نظر در قانون انتخابات)، برگزاری کنفرانس های هفتگی و ایجاد کلاس های سواد آموزی، خیاطی، بهداشت و کمک رسانی به مناطق محروم، ایجاد و فعالیت در تشکل هایی مانند اتحادیه زنان زحمتکش، شورای مادران، جمعیت هواداران صلح، جمعیت حمایت کودک.به گسترش و افکندن بذر آگاهی جنسیتی در جامعه کمک می کرد.

نشریه «بیداری ما»

«بیداری ما»(۱۳۲۳) اولین ارگان تشکیلات دمکراتیک زنان ایران (با صاحب امتیازی زهرا اسکندری) که با شعار «ما هم در این خانه حقی داریم» که زنان را با حقوق خود، در خانه و جامعه، آشنا می کرد در سال ۱۳۲۶ به دستور محمد رضا شاه توقیف شد. پس از آن نشریات دیگری مثل «جهان تابان»(۱۳۲۶) و «جهان زنان»(۱۳۳۰) که خواسته ها و مطالبات زنان را گسترش می دادند، پا به عرصه مطبوعات آن زمان گذاشتند.

تشکیلات زنان ایران در سال ۱۳۲۵ به عضویت فدراسیون دمکراتیک بین المللی زنان – بزرگترین تشکل جهانی زنان که به ابتکار آن کنفرانس های جهانی زنان توسط سازمان ملل برگزار می شود و قطعنامه های مصوب آن سهم بزرگی در ارتقاء جنبش جهانی زنان و دستاوردهای آن داشته است – در آمد و از سال ۱۳۲۵ به تشکیلات دموکراتیک زنان ایران تغییر نام داد.

در بهمن ۱۳۲۷ با غیرقانونی اعلام شدن «حزب تودهٴ ایران» و سازمان ‏های دمکراتیک و توده‏ ای از جمله «تشکیلات دمکراتیک زنان ایران»، بسیاری از فعالان این سازمان‏ ها تحت تعقیب قرارگرفته و به زندان‏ های طولانی مدت محکوم شدند. فعالان تشکیلات به اجبار در سراسر ایران به فعالیت مخفی روی آوردند. و در همین دوران به انتشار دو نشریه مخفی برای زنان و دختران به طور جداگانه اقدام کردند.

درسال ۱۳۲۹ هیئت اجرائیه تشکیلات برای ادامه مبارزه و آگاهی رسانی بیشتر یک نشریه علنی به نام «جهان تابان» با شعارهای «تساوی حقوق زنان با مردان» و «مبارزه در راه حفظ صلح و دفاع از حقوق کودکان» انتشار داد و از آنجایی که تشکیلات غیرقانونی اعلام شده بود و نمی ‏توانست به طور علنی در میان توده زنان فعالیت و آگاهی رسانی کند، تصمیم برآن شد که سازمان جدیدی به نام «سازمان زنان» توسط تعدادی از مسئولین تشکیلات تاٴسیس گردد.

در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۳۰ با کمک هیئت تحریریه «جهان زنان» و با حضور و همکاری تعدادی از زنان مترقی کنفرانس بزرگی در تهران برگزار شد و «سازمان زنان ایران» اعلام موجودیت کرد. سازمان در تهران و شهرستان ‏ها کلوب خود را تاٴسیس کرد و با ایجاد کتابخانه و باشگاه های ورزشی برای دختران و زنان، کلاس ‏های سواد آموزی و تدریس زبان خارجی و خیاطی و کارهای دستی جهت رفع بی ‏سوادی و ارتقاء سطح آگاهی حقوقی زنان ایرانی همت گماشت. در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۳۰ روزنامه ارگان سازمان را به نام «جهان زنان» با شعار «زنان ایران برای به دست آوردن حقوق خود متحد شوید!» انتشار داد که در اولین شماره آمده بود “این نامه در حقیقت صدای تمام زنان ایرانی می باشد و منعکس کننده دردها، محرومیت ها و خواسته های آنها است. در این روزنامه کوشش می شود که راه و رسم مبارزه برای بدست آوردن حقوق پایمال شده خود و کودکان مان نشان داده شود…” و عنوان مقالات شماره های دیگر چنین است:

  • “باید به دختران فارغ التحصیل دانشکده حقوق این امکان داده شود که در رشته تخصصی خود به کار بپردازند”
  • “با کنار گذاردن زنان از صحنه سیاست، پایه های خانواده و اصول تعلیم و تربیت کودکان را متزلزل می سازید”
  • “به زنان کارگر اصفهان چه می گذرد”
  • “شورای دانشگاه باید به خواستهای دانشجویان قهرمان تهران جواب مثبت دهد”

در بحبوحه تصویب قانون جدید، سازمان زنان ایران مبارزه گسترده ای را برای تجدید نظر در قانون اساسی ایران آغاز کرد و با جمع ‏آوری امضا در پای فرم‏ هایی که در اختیار مردم قرار می‏ داد عملا دست به کار زار وسیعی زده بود تا نظر عموم را در مورد شرکت زنان در انتخابات مجلس به دست آورده و به گسترش آن در بین مردم یاری رساند. در همین رابطه با ارسال نامه ‏هایی به رجال سرشناس کشور(مانند علی اکبر دهخدا که ضمن تایید و اعلام همکاری در جواب نوشت: هر کس را عقیده بر این باشد که بانوان نباید از حقوق اجتماعی خود بهره مند شوند، نباید او را انسان آزاد و آزادیخواه فرض کرد…) و یا به سازمان ‏های زنان از جمله «کانون بانوان ــ زنان حزب ایران» و… خواستار همکاری و مشارکت در این میتینگ جهت مبارزه برای به دست آوردن «حق انتخاب کردن و انتخاب شدن» شد. در این دوران روزنامه جهان زنان روزانه در یک ورق منتشر می شد و با برگزاری تظاهرات منطقه ای (که بیشتر مواقع زنان مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند) این مبارزه با تمام قوا به پیش برده شد. با این حال در قانون جدید آن زمان این حقوق همچنان از زنان سلب شده بود. سازمان زنان ایران طی ارسال تلگرافی به سازمان ملل اعتراض خود را علیه قانون جدید انتخابات بر طبق منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلام داشت.

«سازمان زنان ایران» روز جهانی زن «۸ مارس» را هر ساله چه در شرایط علنی و چه در شرایط مخفی به طور باشکوهی برگزار می ‏کرد. جشن ۸ مارس سال۱۳۳۱ به صورت نمایش بزرگی در خیابان‏ های تهران برگزار شد. خبرنگار یونایتد پرس خبر این واقعه را چنین بیان داشته بود: اجتماع پنج هزار زن با پلاکارت ها و شعارهایی مانند «مادرانی که زندگی می ‏بخشند، باید از آن دفاع کنند!» و کودکان با داشتن شعارهایی «مادر از من دفاع کن ـ ما نان و بهداشت می ‏خواهیم!».

در سال ۱۳۳۲ کنگره‏ای به ابتکار «سازمان زنان ایران» در تهران تشکیل شد که بیش از سیصد نماینده زن از سراسر کشور در آن شرکت جستند. در این کنگره که به علت عدم اجازه دولتِ وقت تحت عنوان عروسی در باغی خارج از شهر برگزار شد مسائل مربوط به حقوق زنان، حقوق مدنی، حقوق سیاسی و اقتصادی زنان مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت و قطعنامه ‏ای نیز صادر شد که مهمترین بخش آن تاٴمین حق انتخاب کردن و انتخاب شدن زنان بود. و این کنگره نمایندگانی را انتخاب کرد تا در کنگره جهانی زنان در کپنهاک (۱۹۵۴) که به ابتکار «فدراسیون دمکراتیک بین‏المللی زنان» ترتیب داده شده بود شرکت کنند.

تشکیلات در دوران فعالیت ‏های مخفی خود در سال ۱۳۳۰ مادران را در «شوراهای مادران» برای مبارزات محلی و موضعی متشکل کرد و این شورا برای رسیدگی به وضعیت خانواده ‏ها و مشکلات محلی آنها از قبیل تا‏ٴسیس مدرسه در محل، اسفالت خیابان، برق محل و غیرو به ادارات دولتی رجوع می کرد. «شورای مادران» موفقیت‏ های زیادی در اقدامات خود به ویژه در مناطق کارگر نشین که زنان زیادی را به دور خود جمع کرده بود، به دست آورد.

 

یکی دیگر از فعالیت‏ های تشکیلات دمکراتیک زنان ایران مبارزه برای حفظ صلح در جهان بود و یکی از کارزارهای درخشانی که می ‏توان از آن نام برد جمع ‏آوری امضا در زیر بیانیه‏ٴ صلح استکهلم بود. دختر جوانی که با تشویق تشکیلات توانسته بود هزاران امضا در زیر ورقه بیانیهٴ صلح جمع ‏آوری کند موفق به دریافت جایزه صلح شد.

«جمعیت حمایت کودک» که با الهام از فدراسیون بین‏المللی زنان تشکیل شد نیز یکی دیگر از ابتکار های تشکیلات دمکراتیک زنان ایران بود. این جمعیت با انتشار نشریه ‏ای زندگی اندوه بار کودکان ایرانی که در کارگاه ‏های نمناک قالی بافی و در کارخانه‏ ها به بیگاری کشیده می ‏شدند منعکس می‏ ساخت و در مورد عدم امکانات تحصیلیِ کودکان روستایی و فقر و مرگ میر آنها نیز به افشاگری می ‏پرداخت.

 

فعالیت «سازمان زنان ایران» نیز با کودتای امریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ متوقف شد و دفتر سازمان به اشغال سربازان ارتجاع درآمد و ارگان آن نیز متوقف شد. بدینگونه هر دو سازمان زنان ایران که با مبارزه خستگی ناپذیر و پیگیر خود در راه تشکل و بیداری و ارتقاء سطح آگاهی زن ایرانی همت گماشته بودند غیرقانونی اعلام شدند.

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تعداد بی ‏شماری از زنان رزمنده و مترقی همراه با دیگر رزمندگان راه آزادی ایران به غل و زنجیر کشیده شدند و برخی نیز ناخواسته مجبور به مهاجرت شدند.

در مهاجرت تحمیلی نیز با حضور در کنفرانس های بین المللی مثل کنفرانس مکزیکو و کنگره جهانی زنان و گزارش از وضعیت رنج بار زنان ایران و ارائه مطالب و سخن رانی ها در این رابطه و چاپ آن در مطبوعات حزبی به پیکار خود ادامه دادند. زنانی مثل ملکه محمدی، مریم فیروز، عالیه مرامی، هما هوشمند راد… که در مهاجرت ناخواسته ضمن تلاش در راه ارتقای سطح علمی و دانش خود، مبارزه را به شکلی دیگر ادامه دادند.

 

اما هم زمان رژیم کودتا برای جایگزینی سازمان‏ ها و احزاب مترقی دست به ایجاد احزاب و سازمان‏ های دولتی وابسته به دربار زد و تمام تلاش خود را به کار بست تا مبارزات آنان را تحت کنترل خود در آورده و پیکار زنان را از مبارزات اجتماعی به سوی کارهای خیریه سوق دهد و در این رابطه «شورای عالی زنان» را تحت ریاست اشرف پهلوی به وجود آورد. در نتیجهٴ اعتراضات گسترده زنان این شورا در سال ۱۳۴۵ منحل شد و سازمان جدیدی به نام «سازمان زنان» اعلام موجودیت کرد. در عین حال رژیم ارتجاعی شاه برخی از دستآوردهایی را که زنان با مبارزات پیگیر خود کسب کرده بودند لغو کرد. به طور نمونه ۱۲ هفته مرخصی قبل و بعد از زایمان را که دولت وقت مجبور به تصویب آن شده بود درِ سال ۱۳۳۷ به ده هفته کاهش داد و مسئله پرداخت دستمزدِ برابر نیز مسکوت گذاشته شد. بعدها رژیم دیکتاتوری شاه تحت تحولات جهانی و شرایط داخلی مجبور شد به رفرم هایی تن داده برخی از خواسته های زنان را به پذیرد از آن جمله حق شرکت زنان در انتخابات و نیز تغییرات جزیی در قانون مدنی، بویژه لایحه حمایت خانواده که در برخی مواد به نفع زنان تعدیل یافت(مثل داشتن حق طلاق و حضانت) که رژیم زن ستیز ولایت فقیه بعدها آن را با توسل به غیر شرعی و غیر اسلامی بودن لغو کرد.

با انقلاب ملی دمکراتیک ۱۳۵۷ تشکیلات دمکراتیک زنان توانست در دوران کوتاه فعالیت علنی با بازسازی سازمان های خود به یکی از سازمان های بزرگ و فعال زنان تبدیل شود که با ایجاد کلاسهای مختلف آموزشی در جهت پیوند با توده زنان و بعدها کمک به جبهه های جنگ فعالیت مجدد وگسترده خود را شروع و نشریه «جهان زنان» را با تیراژ بسیار بالایی منتشر کند. تشکیلات بطور چشمگیری توانست بخش های وسیعی از زنان را به تشکیلات جذب نماید که سرکوب نیروهای مترقی در بحبوحه جنگ خانمانسوز در دستور کار رژیم قرار گرفت. در سال ۱۹۸۳ دفتر تشکیلات در تهران مهر و موم و نشریه آن توقیف شد. مریم فیروز و بسیاری از فعالان تشکیلات دستگیر و در زندان ها تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفتند. برخی نیز مجبور به مهاجرت شدند، اما مبارزه به اشکال مختلف در جهت احقاق حقوق زنان هم چنان ادامه دارد.

تشکیلات دمکراتیک زنان ایران سرکوب شد اما رژیم نتوانست آن را نابود کند، بذری که افشاند و تجربه غنی کار صنفی و سیاسی در بین زنان و بکارگیری اشکال متنوع مبارزاتی به نسل های بعدی انتقال یافت. نسلی که امروزه در ایران با ابتکار های نو، رژیم زن ستیز ولایت فقیه را به چالش می کشد و همراه با مبارزات مردم برای طرد این رژیم ارتجاعی، مبارزه پیگیر خود را نیز برای لغو قوانین قرون وسطایی که زنان را به شهروندان درجه دو تنزل داده است و رفع انواع تبعیض جنسیتی به پیش می برد. زیرا که مبارزه برای تامین حقوق زنان دقیقا و کاملا در چارچوب پیکار با رژیم ولایت فقیه به مثابه سد اصلی راه تکامل جامعه قرار دارد و هر کامیابی جنبش زنان به سود آماج های ضد استبدادی و ضد ارتجاعی است. بنابراین جنبش مستقل زنان ایران، بخش مهم و جداناپذیر جنبش مردمی ایران برای طرد رژیم ولایت فقیه، برای رسیدن به آزادی ، عدالت اجتماعی و اقتصادی و رفع تبعیض جنسی و طبقاتی می باشد.